......

......

......

......

۵۵ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

مقدمه: نگویید ایشان خوب بودند؛ اما ضعف‌هایی نیز داشتند که... .

گوش رسانه‌ها از که به آن‌طرف، بدهکار شما نیست. از اینجا به بعد، خودخواسته به رسانه‌ها گفته‌اید بقیه‌اش با شما. آن‌ها نیز اطاعت می‌کنند و مطلبتان را به‌جای شما و برای شما می‌پرورند.


اصل مطلب: همیشه سعی کنید هنگام مصاحبه یا نقد، جمله‌هایتان را حساب‌شده‌تر بگویید. مشخص‌ و پرواضح واژه‌‌ها را به‌کار بگیرید؛ چون یا رسانه‌های بدون جهت نداریم، یا اگر داریم به‌چشم نمی‌آیند.


اگر بگویید ایشان خوب بودند، جدا از اینکه خوب معنی‌اش خنثی است و تعریف مشخصی ندارد، جدا از اینکه منتظریم بدانیم خوب یعنی چه، درست در همین زمان رسانه‌های معاند و موافق و مخالف از سروته این مطلبِ شما می‌زنند یا به‌حتم افزودنی‌های مجاز را به مطلبتان اضافه می‌کنند.  حتی دیده‌ شده است که برای هر محفلی، آرایشی جداگانه درنظر می‌گیرند.


برای مثال شما گفته‌اید ایشان خوب‌اند؛ اما ضعف‌های مدیریتی نیز دارند. رسانه‌ها بسته به جهت‌گیری‌های خودشان یا خوب را معنی می‌کنند یا فقط تا خوب‌اند را پوشش می‌دهند یا به‌سان کسی که سرنخی ‌دستش داده‌اند، فقط دنبال ضعف‌های مدیریتی همان شخص می‌گردد. برخی دیگر از رسانه‌ها نیز می‌خواهند مصداق بیابند و به غیرخودی‌ها نسبتش بدهند.


پس اگر می‌خواهید نظری بدهید، دقیق بگویید خدماتشان چشمگیر نبود! یعنی که خدمت کرده‌اند؛ ولی کمتر از توقعات و انتظارهای شما.

در ادامه بگویید ضعف‌های مدیریتی‌شان در این حیطه‌هاست: ۱. و ۲. و ۳. مشخص و چارچوب‌دار ضعف‌ها را بازگو کنید.


نتیجه: لطف کنید و به رسانه‌ها مسئولیتی محول نکنید. درضمن، مصداق‌به‌مصداق از خوراک رسانه‌ها کم کنید.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱۵:۳۱

۱۹آبان۱۳۹۶

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۶ ، ۱۷:۴۵
محمدباقر

کاری به حقوق بشر و هم‌جنس‌بازی ندارم؛ گرچه حماقتی سابقه‌دار است.

کاری به مردستیزیِ فمینیست‌ها ندارم؛ گرچه غرضی بوده و نقض‌غرض شده است.

کاری به مردسالاری در جوامع جهان‌سومی ندارم؛ گرچه جاهلیتِ محض است.

کاری به دین و بی‌دینی ندارم؛ گرچه سعادت در دین‌داری است.


به این کار دارم که سروکار همهٔ ما با خودمان است. به روزی که مسخرهٔ دست خودمان می‌شویم که چرا خلاف سرشتمان حرفی زده‌ایم یا قدمی برداشته‌ایم. روزش برای همهٔ ما مشترک نیست؛ اما وقوعش برای تک‌تکِمان حتمی است.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱۵:۳۳

۱۹آبان۱۳۹۶

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۶ ، ۱۷:۴۱
محمدباقر

پیرمرد، تمام روز در ایستگاه نشسته بود. تفریح هر روزش ایستگاه‌نشینی بود. اتوبوس‌ها یکی پس از دیگری می‌آمدند. سوار هیچ‌کدام نمی‌شد. مقصد پیرمرد ایستگاه آخِر بود و مقصود اتوبوس ایستگاه آخَر!


آخِر: پایانی، آخَر: دیگری


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱۵:۵۱

۱۶آبان۱۳۹۶

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۶ ، ۱۲:۵۱
محمدباقر

پس از کلی ماجرا، بین خانم دکتر و آقای دکتر در طول هجده قسمت، خانم دکتر خطاب به آقای دکتر گفت که من یک‌کم عجیب شدم. می‌خوام به تو تکیه کنم.


مادرم خطاب به ما: «یعنی می‌خواد باهاش ازدواج کنه؟»

من خطاب به مادرم: «معناش غیرِ این نبود!»


شاید ایراد از ترجمه است، شاید از تفاوت فرهنگ‌ها. هرچه که هست خیال مادرم همچنان راحت نیست. دوست داشت با صراحت بگوید که به تو علاقه‌مندم یا مهرت به دلم نشست یا بی‌تو هرگز. البته این‌ها نیز بر ازدواج دلالت نمی‌کند. بگذریم!


مادرم هر واژه یا عبارت صریح دیگری را می‌خواست که رنگ عشق و بوی ازدواج بدهد. خلاصه اینکه من هم به شک افتاده‌ام؛ بنابراین چاره‌ای نداریم تا منتظر شویم ببینیم فردا در سریال چه اتفاقی می‌افتد.


نتیجه اخلاقی

مخاطبان شما چند دسته‌اند: یک دسته طرفدار متن‌های صریح و بدون رمز و دستهٔ دیگر طرفدار تعلیق و کشف!


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۰۲:۱۱

۱۷آبان۱۳۹۶

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۶ ، ۱۲:۳۸
محمدباقر

تاحالا درگیر این واژه‌ها در جمله‌هایتان شده‌اید؟ جامعه و سیب‌زمینی و تمام واژه‌هایی که تا به «ی» ختم می‌شوند، خواندنشان مشکل می‌شود؛ مثلاً جامعه‌ای و سیب‌زمینی‌ای.


ذهنت را اینجا می‌توانی بپروری. با ساختار جمله‌ها، بازی کن. از ساختارهای گوناگون در جمله بهره ببر:

متأسفانه جامعه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم را بی‌اخلاقی‌های مکرر فرا گرفته است.


این مثال را استاد بابایی آورده است؛ اما برای ایرادِ دیگری و در جایگاهِ ویراستار!

اما ایرادش: «را» نشانهٔ مفعول است و نباید پس از فعل بیاید.


استاد بابایی این‌گونه ویرایشش کرده است:

متأسفانه جامعه‌ای را که ما در آن زندگی می‌کنیم، بی‌اخلاقی‌های مکرر فرا گرفته است.

هنوز جمله به دل نمی‌نشیند؛ بنابراین پیشنهاد استاد این است:

متأسفانه بی‌اخلاقی‌های مکرر، جامعه را فرا گرفته است.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱۴:۳۸

۱۶آبان۱۳۹۶

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۶ ، ۱۴:۴۵
محمدباقر

واقعاً در و دکان باز نکرده‌ام.

مطالب درست‌نویسی را یا تماماً از ویراستاران وام گرفته‌ام یا از نکته‌سنجی‌های استاد رضا بابایی دست‌چین کرده‌ام.


اینکه چرا اسم خودم را پایینش می‌نویسم، دلایلی دارد:

۱. به زبان و قلم خودم نوشته‌ام؛

۲. ممکن است برداشت خودم باشد؛

۳. پاسخ‌گوی مطالبم باشم؛

۴. خلاصه‌هایی است که اکنون نیاز من است؛

۵. و... .


پس برای حذف واسطه، یعنی من، به مؤسسهٔ ویراستاران و کتاب بهتر بنویسیم رضا بابایی رجوع کنید.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۰۲:۴۸

۱۶آبان۱۳۹۶

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۶ ، ۰۲:۵۰
محمدباقر

۱. آیا این دوستم کارشناس است؟!

دیروز، یکی از دوستانم از رابطهٔ مستقیم حمام‌های عمومیِ زنانه در ازدواج‌های سنتی می‌گفت‌. می‌گفت که منقضی‌شدنِ این نوع ازدواج‌ها، در گروِ مرگ یکی از مرد و زن بود.

واقعاً تا حالا به این نهاد اجتماعیِ رایج در گذشته و تأثیر‌گذاری‌اش در پیوندهای گذشته فکر نکرده بودم‌.


۲. این هم از جهان‌بینی آقای خرچنگ در پویانماییِ باب‌اسفنجی!

یکی دیگر از دوستانم هم می‌گفت انبارم را تعطیل کردم که استراحت کنم، موبایلم زنگ خورد. سه‌ رقم اولِ شماره، ۱۱۸ بود‌. پیش خودم گفتم طرف آدم‌حسابی است و بهتر است بردارم‌. یعنی‌که اگر ۱۱۸ نداشت، آدم‌حسابی نیست و جوابش را پس از خواب می‌دهم.


۳. مردد است در انتخاب!

دوستِ دیگری دارم که خواهرش به‌تازگی حامله شده است. برای دخترخاله‌اش خواستگار آمده است. دخترعمه‌اش نیز پایش را همین چند روز پیش عمل کرده است. مانده است که کجا را برای پذیرایی از خود برگزیند. همچنان در گردش است بین خانهٔ خودش و خاله‌اش و عمه‌اش!


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱۷:۳۴

۱۵آبان۱۳۹۶

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۶ ، ۱۷:۴۴
محمدباقر

اگر ذهنی تنبل می‌خواهی، از مورد زیاد استفاده کن؛ مثلاً مورد قبول، مورد تحسین، مورد تقدیر، مورد احترام و مورد نظر.


اگر می‌خواهی مطلبی بنویسی که به دل ننشیند، مورد را فراموش نکن؛ برای مثال وی مورد احترام قرار گرفت. هم مجهول است، هم مورددار!


اگر درازنویسی مرام توست، مورد بهترین گزینهٔ پیش رویت است؛ برای نمونه بنویس وی فلان عمل را به مورد اجرا گذاشت.


اگر متن‌هایی سرد و بی‌روح موردنظر توست، مورد را نادیده نگیر.

مورد بررسی قرار داد.

مورد توجه دوستان قرار گرفت.

مورد تقدیر شخص مدیر قرار گرفت.

مورد‌‌...


اصلاً مورد یعنی راه ورود آب و آبشخور!

مورد، هم کلیشه است، هم سریع خودش را جلو می‌اندازد، هم بی‌قواره است، هم بی‌معناست. حتی درازنویسی هم هست.


ذهن تنبل موردپذیر است و ذهن پویا موردگریز. ذهنت را با مورد بپرور و هر جا دیدی‌اش رفتاری متناسب با جایگاهش در جمله بروز بده.


وی مورد تقدیر قرار گرفت: مدیر از وی تقدیر کرد.

او مورد احترام قرار گرفت: به او احترام گذاشتند.

مورد بررسی قرار داد: بررسی کرد.

موردنظر: مدنظر

مورد احترام: محترم

مورد قبول: پذیرفتنی یا مقبول.


مورد، نه قابل‌قبول است، نه باکلاس؛ پس

لطفاً در متن‌هایتان مورد نریزید!



محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱۳:۴۶

۱۵آبان۱۳۹۶

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۶ ، ۱۳:۵۸
محمدباقر

سرزمینی را تصور کنید که حاکمانش به مردم آن سرزمین فقط آب و‌ روغن و بنزین می‌دهند. آری، به بشر متمدنی که چرخ‌دنده شده است آب‌پرتقال نمی‌دهند؛ چون خودش طلب نمی‌کند!


حال، سرزمینی را تصور کنید که حاکمانش می‌خواهند به مردمشان فقط آب‌پرتقال بدهند! حاکمانی که زورشان به حکومت آب‌وروغن‌وبنزینی‌ها نمی‌رسد؛ پس آب‌پرتقالشان کمی مزهٔ آب یا روغن یا بنزین هم می‌دهد. البته فراموش نکنید آب‌و‌روغن‌وبنزینی‌ها نیز نمی‌توانند به آب‌پرتقالی‌ها، آب یا روغن یا بنزین خالص بخورانند.


سرزمین سومی را نیز از نظر بگذرانید: سرزمینی که حاکمانش فقط تشنهٔ قدرت‌اند و می‌گویند به جهنم که مردم آب‌پرتقال می‌خورند یا آب‌و‌روغن‌وبنزین. این دسته شوربختانه فقط در سرزمین آب‌پرتقالی‌ها یافت می‌شوند. مردم این سرزمین نیز که جدا از سرزمین پیشین نیستند، هنوز دقیقاً نمی‌دانند آب‌پرتقال باب میلشان است یا آب‌ و روغن و بنزین!


قول می‌دهم از چهار سرزمین بیشتر نشود. سرزمین چهارمی هم هست که در دست احداث است و خون‌ها به‌پایش ریخته شده است. سرزمینی که حسین به‌خاطرش غرق در خون شد و زینب مدافعش شد.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱۳:۲۷

۱۴آبان۱۳۹۶

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۶ ، ۱۳:۴۸
محمدباقر

نذر خوب است؛ به‌خصوص که از صمیم قلب باشد و شادی‌آور برای پدر‌ومادر و خلقی را نیز بخنداند.


یکی از نذرهایی که خلقی را شادمان می‌کند و از اعماق وجودت برای ادایش تلاش می‌کنی و دعای پدر‌ومادر را بدرقهٔ راهت می‌کنی، این نذر من است: دو ده‍هٔ محرم را به علاوهٔ چهلم، نذر کن فقط نون‌ونمک ارباب را بخوری!


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۰۳:۲۹

۱۴آبان۱۳۹۶

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۶ ، ۰۳:۳۰
محمدباقر