آیا بزنم به تخته برای صداسیما؟
پس از کلی ماجرا، بین خانم دکتر و آقای دکتر در طول هجده قسمت، خانم دکتر خطاب به آقای دکتر گفت که من یککم عجیب شدم. میخوام به تو تکیه کنم.
مادرم خطاب به ما: «یعنی میخواد باهاش ازدواج کنه؟»
من خطاب به مادرم: «معناش غیرِ این نبود!»
شاید ایراد از ترجمه است، شاید از تفاوت فرهنگها. هرچه که هست خیال مادرم همچنان راحت نیست. دوست داشت با صراحت بگوید که به تو علاقهمندم یا مهرت به دلم نشست یا بیتو هرگز. البته اینها نیز بر ازدواج دلالت نمیکند. بگذریم!
مادرم هر واژه یا عبارت صریح دیگری را میخواست که رنگ عشق و بوی ازدواج بدهد. خلاصه اینکه من هم به شک افتادهام؛ بنابراین چارهای نداریم تا منتظر شویم ببینیم فردا در سریال چه اتفاقی میافتد.
نتیجه اخلاقی
مخاطبان شما چند دستهاند: یک دسته طرفدار متنهای صریح و بدون رمز و دستهٔ دیگر طرفدار تعلیق و کشف!
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۰۲:۱۱
۱۷آبان۱۳۹۶