خیال من یا آسمون خدا؟
وسیعتر
دلانگیزتر
پرماجراتر
دستیافتنیتر
محمدباقر قنبری نصرآبادی
یکشنبه ۰۶:۳۴
۱۳آبان۱۳۹۷
خیال من یا آسمون خدا؟
وسیعتر
دلانگیزتر
پرماجراتر
دستیافتنیتر
محمدباقر قنبری نصرآبادی
یکشنبه ۰۶:۳۴
۱۳آبان۱۳۹۷
عادل طالبی بازاریاب و مشاور اینترنتی است. دقتورزیِ معناییِ وی ستودنی است. او دربارهٔ کسبوکار میگوید اول کار بعد کسب!
دقتورزیهای معناییِ دیگری هم هست؛ مثلاً کشف و جستوجو که اول جستوجو میکنیم، بعد کشف!
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۴:۰۲
۲۰آذر۱۳۹۶
«دراینباره»
و «دربارهٔ»ٔ
و «برای»
را با
«در این رابطه»
و «در ارتباط با»
و «جهت»
عوض نکنید؛ زیرا محتوا را دیریاب میکند و زیبایی را نیز از آن میگیرد.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۷:۰۶
۶آذر۱۳۹۶
قسمت اول:
برخی سادهنویسی را با
بیبندوباری در جملهبندی،
با آوردن واژههای بیاصل و بیگانه،
غلطهای دستوری،
آوردن اصطلاحات عامیانه و بازاری
و در یک کلام گفتوگوی روزانه
اشتباه گرفتهاند.
قسمت دوم:
در حالی که منظور از سادهنویسی
شیوابودن عبارتها
و روشنبودن معانی است.
بهگونهای که مقصود نویسنده بیدرنگ در ذهن خواننده نقش بندد.
قسمت سوم:
سادهنویسی با بلندپایگی، آرایشهای لفظی، تناسبات پسندیده و صنعتهای بدیع و نیز شکوه و فخامت و استواریِ سخن منافات ندارد.
از کتاب آئین قلم، استاد رضا بابایی
اصل پیام را در نظرها بخوانید...
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۴:۳۲
۳آذر۱۳۹۶
چالش مهمی را برای خودم در نظر گرفتهام: اینکه در مطالبم و حتی گفتوگوهای روزانهام از «چیز» استفاده نکنم.
چالش سختی است؛ چون یا باید به آن چیز اشاره کنم یا حتماً اسمش را بگویم. حتی گاهی وقتها نمیدانم آن چیز چیست
و فقط میدانم که هست، اینجاست که باز درمیمانم!
اگر بتوانم معادل برای چیز بیابم و ذهنم را بهکار بیندازم و معانی را تسلیم واژهها کنم، دیگر چیز سراغم نمیآید و اینگونه دیگر مخاطبم اسیر مفاهیم کلی نمیشود.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۲۳:۳۵
۲آذر۱۳۹۶
شاید نیمی از خلاقیتِ شما در یافتن یا خلق عنوانی مناسب نهفته باشد؛ پس سرسری از عنوان نگذرید.
اگر متنتان علمی است و اگر به پاراگرافنویسی آشنا هستید، خودِ پاراگراف داد میزند عنوان چیست. اما اگر متنتان خلاق است، این همه عنوان از درودیوار دارد میریزد، کافی است دست دراز کنید.
اما انواع عنوان در متنهای غیرعلمی:
۱. تکمیلکنندهٔ متن اصلی؛
۲. گولزن و بیربط؛
۳. تککلمهای؛
۴. عبارتگونهای؛
۵. برانگیزانندهٔ احساسات اعم از حس همدردی و خشم و نشاط؛
۶. رازآلودبودن؛
۷. جهتداربودن از لحاظ خط فکری یا سیاسی یا رخدادی تازه که همگان را درگیر کرده است؛
۸. تکهای از شعر یا ضربالمثل یا سخنی معروف؛
۹. عنوانهای تکراری و کلیشهای؛
۱۰. بیانکنندهٔ حالات نویسنده؛
۱۱. و... .
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۲:۱۱
۲آذر۱۳۹۶
هر وقت به هر موضوعی برخوردید، اگر حوصله داشتید، تقسیمبندیاش کنید. حتی اگر براساس ساختههای ذهن شما باشد و اصلاً علمی نباشد. خودِ من بیشتر، موضوعاتی را تقسیمبندی میکنم که دغدغهام باشد یا زیاد به چشمم بیاید.
برای مثال جوک یا طنز را میتوان اینگونه تقسیمبندی کرد
۱. موضوع تمسخر: تمسخر اقوام، تمسخر لهجهها، تمسخر باباها، تمسخر مامانها، تمسخر دختر ایرانی، تمسخر پسر ایرانی، تمسخر شخصیتها (سیاسیها و بازیگران و اشخاص مشهور) که یا خودشان محل خندهاند یا سخنشان یا فعلشان و تمسخرهای مذهبی و دینی.
۲. قالبِ تمسخر: نوشتاری (در حد تیکهانداختن و داستانکها) و غیرنوشتاری (فیلمک، شکلک، عکس، صوتک، گیف و...)، کلامی و غیرکلامی که سوتیدادن در اینجا اتفاق میافتد.
۳. نحوهٔ تمسخر: دوربینمخفی و مزاحم تلفنی.
۴. زمان تمسخر: روزمره یا تصادفی یا بر اثر حوادثی که پیش میآید.
۵. تمسخرهای ادامهدار: پنپ، مورد بوده...، یک سریها هم هستند و... .
با این تقسیمبندیها به خودتان کمک میکنید تا دقیقتر و منظمتر موضوعات را پی بگیرید.
همچنین ذهنتان را وا میدارید که فعال بماند و شبیهِ گالری موبایلتان نشود.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۱:۱۲
۱آذر۱۳۹۶
تا میتوانی دربارهٔ موضوعاتی که میخواهی بنویسی فکر کن؛ اما اینگونه
۱. بهجای نجاتدادنِ دنیا، بار کوچکی از روی دوش این دنیا بردار. موضوعِ کلی یا مبهم خود را خرد و شفاف کن؛ برای مثال اگر از دین میخواهی بنویسی، مخلوطی از تقوا، معاد، امامت و ولایت، تکفیر، حجاب و... ننویس. همین تقوا را از همهٔ جوانب بررسی کن و دربارهاش قلم بزن.
۲. نقشهٔ ذهنی یادت نرود. برای مثال دایرهای بکش و درونش بنویس آفتابه! حال مانند خورشید خطهایی را دور تا دورش رسم کن و جلوی هر خط شاخصهایی را نام ببر که مهم است. مثلاً رنگ، جنس، کاربرد، تاریخچه، نحوهٔ ساخت و تأثیرش در زندگی. کدام یک از این شاخصها دغدغهٔ تو است؟ همان شاخص یا موضوع را برگزین و با جملهای که لبّ کلامت است، شروع کن!
پینوشت
بخشی از میراث گرانبهای مؤسسهٔ ویراستاران را تقدیمتان کردم.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۹:۲۳
۳۰آبان۱۳۹۶
برای راحتی در نوشتن، ابتدا جملهای را بنویس که دغدغهاش را داری: صاف لبّ کلامت را بنویس.
حالا، انتخاب با تو است که از وسطِ راه یعنی از اصلِ مطلب، به عقب برگردی و صغریکبری بچینی یا مصمم ادامه بدهی و به نتیجهٔ دلخواهت برسی.
باید متنی که مینویسی سروته و میانه داشته باشد. هم نباید مخاطبت را سرگردان کنی، هم نباید بگذاری که لبّ کلامت در شلوغیِ متن پنهان شود.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۶:۰۲
۲۹آبان۱۳۹۶
گرچه این مطلب بهنوعی تکراری است و طور دیگری نوشته بودمش، ارزشش را دارد که باز هم بخوانیدش.
شما درمانده میشوید یا درمیمانید!
گریه میکنید یا میگریید؟
گوش میدهید یا میشنوید؟
خواهش میکنید یا خواهشمندید؟
اگر همیشه درمانده میشوید و گریه میکنید، خواهشمندم این سخن را از من بشنوید: از این بهبعد ایستبازرسی برای فعلهایتان بگذارید تا دیگر درنمانید و نگریید.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۰۲:۵۴
۲۶آبان۱۳۹۶