......

......

......

......

۵۵ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

همزمان با تمام‌شدنِ اینترنتم، خراب‌شدنِ شارژرم، فرسودگیِ موبایلم و بنا به رسم قدیم، درپیِ ترک فضای مجازی بودم که دلم نیامد!

 

 

محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱۹:۴۶

۵آبان۱۳۹۶

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۶ ، ۱۹:۴۹
محمدباقر

به‌ گمانم اقتصاد مریض یعنی اقتصادی که بتوانی در آن، یک‌شبه با قرعه‌کشی و بدون تلاش، به ثروتی چشمگیر و دندان‌گیر برسی. البته اگر شانس با تو یار باشد!


ثروتی که برای به‌دست‌آوردنش باید فلان کالای مصرفی را بخری یا در فلان بانک سپرده‌گذاری کنی.


ثروتی که تو را به رقابت وا‌می‌دارد؛ اما رقابت برای خرید بیشتر و نه تلاشی بیشتر.


اینجاست که برعکسِ تیتر فلان روزنامه، طلاش مهم می‌شود؛ نه تلاش!


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱۹:۱۶

۵آبان۱۳۹۶

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۶ ، ۱۹:۳۹
محمدباقر

گفتار اول

توجه کنید که به‌هیچ‌وجه موضوع ما عربی‌زدگی نیست. «ین» و «ون» و «ات» از نشانه‌های جمع عربی‌اند.

مؤمنون، روحانیون، مهندسین، سنین، انتقادات، باغات و... .


جمع مکسر نیز عربی است؛ واژه‌هایی نظیر کتب جمع کتاب، قلل جمع قله، اکراد جمع کرد و اساتید جمع استاد.


اما «ان» و «ها» نشانه‌های جمع فارسی هستند. بهتر است برای روان‌نویسی و ساده‌نویسی تا آنجایی که ممکن است همهٔ واژه‌ها را با نشانه‌های جمع فارسی بیاورید.


مؤمنان، روحانیان یا روحانی‌ها، مهندسان، سن‌ها، انتقادها، باغ‌ها، کتاب‌ها، قله‌ها، کردها، استادان و... .


برخی جاها نمی‌توان به این جمع‌ها دست زد؛ مثلاً قسمتِ «مشخصات» را کامل پر کنید‌.


یا اسم‌های خاص و ثبت‌شده نیز در این قاعده نمی‌گنجند؛ مانند مجمع روحانیون مبارز.


گفتار دوم

گاهی اوقات برخی جمع‌ها، دوباره جمع بسته می‌شوند. دلیلش ممکن است جمع‌های مکسر باشد: شعب جمع شعبه است که این روزها مردم شعبات را جمع می‌دانند، نه شعب را. همچنین است اخبارها که غلط است و خبر و خبرها درست است یا همان اخبار.


با آوردنِ «ان» و «ها» بر سر واژه‌ها، از جمعِ مجدد جلوگیری می‌کنید و دیگر کسی شعبه‌هاها نمی‌گوید.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۲۲:۵۹

۴آبان۱۳۹۶

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۶ ، ۲۳:۰۰
محمدباقر

غیرقابل‌قبول یا قابل‌قبول هم گرته‌برداری است، هم بدآواست، هم باعث می‌شود ذهنت از تکاپو بیفتد و هم متن تو برای مخاطب دیریاب شود.


معادل‌های فراوانی برای قابل متصور است؛ برای مثال ستودنی را جایگزین قابل‌ستایش کن، قابل‌تحسین را تحسین‌برانگیز بگو، به‌جای قابل‌پیش‌بینی پیش‌بینی‌شدنی را بیاور،  قابل‌توجه را بحذف و درخورِتوجه را بیاور و نیز غیرقابل‌باور را باورنکردنی بنویس.


نتیجه اینکه، بهتر است از جایگزین‌های قابل و غیرقابل استفاده کنی؛ زیرا با این کار هم ذهنت را ورز داده‌ای و هم متن خود را از دیریابی و سخت‌خوانی رهانده‌ای.


البته فراموش نکن که بستر و فضای متن است که تعیین می‌کند کدام واژه جای قابل یا غیرقابل بنشیند.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۴آبان۱۳۹۶

۱۴:۴۰

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۶ ، ۱۵:۰۹
محمدباقر

اگر موبایل‌تان ۱ بار زنگ بخورد، عادی است.

اگر ۲ بار زنگ بخورد عادی است.

اگر ۳ بار زنگ بخورد هم عادی است و حتی ۴ بارش را هم گفته‌اند عادی است.

اما از ۵ بار بیشتر، غیرعادی می‌شود.

غیرعادی‌تر، جواب‌ندادن شماست.

از همه غیرعادی‌تر غرض‌‌ورزیدن نویسنده است و مرضی که به آن مبتلا شده است.

قول می‌دهم به موضوع غیرعادیِ دیگری برنخورید؛ اما غیرعادی‌ترینش خوانندهٔ این متن است.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱۴:۴۳

۳آبان۱۳۹۶

۳ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۴:۴۸
محمدباقر

«کودکانِ شما در آینده مورد قلدری مجازی قرار می‌گیرند.» از انبوه جمله‌های درخورِتأمل و شاهکار، روی تابلوهای خیابان برای شهروندانِ اصفهانی بود!


جمله، دو خط است؛ ولی ابهامش به اندازهٔ دو صفحه است. شاید هم دو فصل!


اول اینکه مورد یعنی راه ورود آب و آبشخور. واژه‌ای است به شدت پرت‌و‌پَلا که حتی معنای خودش در عبارات مختلف جای بحث است.


دوم اینکه منظور از قلدری، خشونت‌ورزیدن است یا قربانی خشمِ دیگری‌ شدن؟

هر چند به‌نظر من، واژهٔ آزار مطلوب‌تر از خشونت است: آزاررساندن یا آزاردیدن.


اگر مراد خشونت‌ورزیدن است، منظور این بوده است که   قلدران «فضای» مجازی، همان دارودستهٔ اوباش، فرزندان ملوس ما را مورد الطاف ملموس خود قرار خواهند داد.


و اگر منظور خشونت‌دیدن است یعنی کودک عزیزم، از اینکه به سمتِ اوباش مجازی نمی‌روی؛ اما آن‌ها به سمتت می‌آیند، ممنونم.

دوست‌دارِ تو مادر


سوم اینکه مورد قلدری قرارگرفتن مبهم است و نمی‌دانیم که یعنی مورد داشتیم که یک موردی موردِ قلدریِ قلدران مجازی قرار گرفته است و ما کارشناسانِ محترم این مورد را مورد بررسی قرار خواهیم داد؟


چهارم اینکه فعال فرهنگی یا کارمند محترم ادارهٔ محترمِ بوق، هنگامِ نوشتن لطف کنید خود را جای مخاطب بگذارید!


پنجم اینکه مخاطبانِ محترم، برای صدمین بار: لطفاً معانی را در هوا نیابید. معانی را دقیق و شفاف بخواهید.


نتیجه اینکه پدرومادرهای عزیز، مراقب کودکان خود باشید. این مراقبت را هم با آگاهی‌دادن محقق کنید، هم با نظارت.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱۲:۱۴

۳آبان۱۳۹۶

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۲:۵۷
محمدباقر

امروز شنیدم که چند دکتر که استاد دانشگاه هم بوده‌اند، کتابی از فلان نویسندهٔ خارجی ترجمه کرده‌اند.


روی جلد، از دم، واژهٔ دکتر زینت نامِ حضرات استاد و نویسندهٔ محترم شده بود.


گویا پس از رجوع به شناسنامهٔ کتاب، کاشف به‌عمل آمده بود که نویسندهٔ محترم دکتر نبوده‌ است.


اما حضراتِ استاد برای حفظ احترام به شأن دکتریِ خودشان، دست به چنین اقدامی زده‌ بودند.


نتیجه اخلاقی

۱. حتی اگر راویِ این واقعه دروغگو باشد که بعید می‌دانم، از وضع موجود جامعه می‌توان دریافت که احتمال رخ‌دادش زیاد است.

۲. این راهی که می‌رویم به ترکستان است.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۲۲:۱۹

۲آبان۱۳۹۶

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۶ ، ۲۲:۲۵
محمدباقر

یک تابلویی هم باید سردرِ این اداره‌جات محترم بزنند که: برای کار همیشه فرصت هست.


یعنی اینکه ارباب‌رجوعان نیمه‌محترم، به‌فکر نان باشید که خربزه آب است و پیداکردنِ پرتقال‌فروش بس دشوار است و پررشوه!


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱۴:۵۱

۲آبان۱۳۹۶

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۶ ، ۱۴:۵۲
محمدباقر

همزمان با ایام فصل پاییز، مسئولان محترم مهیای ورود به فصل زمستان می‌شوند.


هیچی دیگه خواستم بگویم، مستقیم از خواب خرگوشی به خواب زمستانی منتقل می‌شوند.


امید است که نهایت فعالیتشان چرخیدن از دندهٔ چپ به دندهٔ راست باشد.

پیش‌تر از حسن فعالیتشان سپاسگزاریم.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱۴:۴۳

۲آبان۱۳۹۶

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۶ ، ۱۴:۴۵
محمدباقر

به دوستم گفتم به چه زبانی باید از اوضاع نابه‌سامان مردم و جامعه، با مسئولان سخن گفت.


گفت با زبانِ بی‌زبانی!

هیچی دیگه قانع شدم...


فقط اگر صدایتان به گوششان نرسید و خسته شدید و خوابتان نبرد، بخوابید که حتماً خوابتان می‌برد.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱۴:۲۷

۲آبان۱۳۹۶

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۶ ، ۱۴:۲۸
محمدباقر