......

......

......

......

۱۸ مطلب با موضوع «لحظه‌نویسی‌های دغدغه‌مند» ثبت شده است

تا حالا در مطالبتان از واژه‌های شخص و فرد استفاده کرده‌اید؟ در علم حقوق این دو واژه قدری تفاوت معنایی دارند.


فرد در مقایسه با شخص معنای خاص‌تری دارد.

فرد برای انسان‌ها به‌کار می‌رود؛ ولی شخص هم برای انسان‌ها به کار می‌رود و هم برای شرکت‌ها و مؤسسه‌ها.


اگر بنویسیم شخص حقیقی، منظورمان فقط انسان‌ها هستند.

اگر بنویسیم شخص حقوقی، منظورمان فقط شرکت‌ها هستند.


اگر بنویسیم شخص یا اشخاص، ممکن است منظورمان یا انسان‌ها باشند یا شرکت‌ها.


مگر در ادامهٔ جمله، قید صریح بیاوریم. مثلاً بنویسیم شخص حقیقی یا شخص حقوقی.


گاهی اوقات نیز ممکن است غیرمستقیم منظورمان را مشخص کنیم. مثلاً بنویسیم اشخاص برای ازدواج باید مشورت کنند.


مشخص است که شرکت‌ها و مؤسسه‌ها نمی‌توانند ازدواج کنند و منظور شخص حقیقی است.


پس فرق است بین فرد و شخص.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۵:۲۳ صبح

۲۲تیر۱۳۹۵

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۵ ، ۰۵:۳۶
محمدباقر

نعمت و رحمت هر دو از الطاف خدا هستند؛ اما با هم متفاوت‌اند.


این مثال تفاوت بین نعمت و رحمت را روشن می‌کند: می‌گویند پسر نعمت است و دختر رحمت.


خداوند برای نعمتش بازخواست می‌کند؛ ولی برای رحمتش خیر.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۷:۵۰ عصر

۱۷تیر۱۳۹۵

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۵ ، ۱۹:۵۹
محمدباقر

تشبیهی جالب!


خربزه و عسل به دو جوان عاشقی گویند که هر دو خوب‌اند و مؤمن؛ ولی برای ازدواج مناسب همدیگر نیستند.


خربزه و عسل، هر دو نعمت خدا هستند.

خاصیت‌های خربزه و عسل بر همه ثابت شده است.



اما همهٔ این‌ها دلیل نمی‌شود که خربزه و عسل را با هم، بتوان خورد.

برخی دلایل پزشکی هم صحت این ادعا را اثبات می‌کند.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۷:۳۵ عصر

۱۷تیر۱۳۰۵

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۵ ، ۱۹:۵۲
محمدباقر

خیلی وقت است که بیشترِ ما در هتل یا مسافرخانه زندگی می‌کنیم!


تا نیمه‌های شب یا حتی تا دم صبح در اتاقمان، روی تخت دراز می‌کشیم و در فضای مجازی چرخ می‌زنیم.


از آن طرف مادرمان در حکم خدمتکار، بیشتر عهده‌دار غذا پختن و شست‌و‌شوی ظرف‌ها و نیز شستن لباس‌ها و اتوکشی است.


اما پدر! از صبح تا ظهر در اداره است و شاید تا عصر هم می‌ماند برای اضافه‌کاری و بعد از تمام‌شدن شیفت اول کاری، مستقیم سر شغل دومش می‌رود.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱۲:۳۹ ظهر

۱۶تیر۱۳۹۵

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۵ ، ۱۲:۴۵
محمدباقر

یک نگاهی به جایگاه‌ گوناگون خودت در خانه و جامعه بینداز و به این پرسش‌ها، پاسخ بده!


۱. نوهٔ حرف‌گوش‌کنی هستی؟

۲. فرزند مطلوبی برای پدر و مادرت هستی؟

۳. پدر یا مادر پردغدغه‌ای هستی؟

۴. خواهر یا برادر دلسوزی هستی؟

۵. خاله و عمه یا دایی و عموی مهربانی هستی؟

۶. کارمند یا کارفرما یا پیمانکار یا کارگر متعهدی هستی؟

۷. این یکی از همه مهم‌تر است و چند ساعت بعد یادم اومد بنویسم!

همسر عاشق و عاقلی هستی؟


لُبّ کلام اینکه اگر پدری دلسوز و متعهد باشی، دلیل نمی‌شود در محیط کار هم دلسوز و متعهد باشی.


اگر خواهری گشاده‌رو باشی، دلیل نمی‌شود عمه‌ای گشاده‌رو باشی.


پانوشت:

اینکه چرا برای همه‌شان ننوشتم «خوب»، مثلاً فرزند خوب یا خواهر خوب یا...، یک دلیل داشت.

می‌خواستم کلمه‌بازی کنم. دست کم در نوشتن، راحت‌طلب نباشم.

اگر خواستی، می‌توانی واژهٔ مناسب‌تر را خودت انتخاب کنی.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۳:۱۱ بامداد

۱۶تیر۱۳۹۵

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۵ ، ۰۴:۱۱
محمدباقر

تا حالا به دوگانهٔ کمال و تکامل فکر کردی؟


به نظرتان، آدم‌های کمال‌گرا در عذاب هستند یا آدم‌های تکامل‌گرا؟!


کمال‌ یعنی آخر یه چیزی یا جایی. یعنی تهِ تهش.


تکامل یعنی پیش به سوی کمال؛ آن هم پله‌پله!


کمال‌گراها همان اول می‌خواهند بهترین باشند؛ اگر بهترین نباشند، دائم در عذاب هستند.


تکامل‌گراها قائل به آزمون و خطا هستند. همچنین معتقدند باید تلاش کنند و قدم‌به‌قدم به هدفشان نزدیک شوند.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۲:۳۳ بامداد

۱۶تیر۱۳۹۵

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۵ ، ۰۲:۵۱
محمدباقر

بازاری‌ها اصل سرمایهٔ‌شان دست‌نخورده باقی می‌ماند و از درآمد روزشان استفاده می‌کنند؛ مگر به استثنا.


ما دست به قلم‌ها نیز باید به‌روز مطالعه کنیم؛ گرچه گوشه‌نگاهی هم باید به اندوخته‌هایمان کنیم.


فرهنگ واژگان کنار دستمان باشد. فرهنگ مترادف و متضاد نیز. با ساختار جمله‌ها باید بازی کنیم.


به موضوعات روز، به مشکلات جامعه و مردم، به بُعد الهی و معنویت خودمان و مردم، به... توجه کنیم.


همه رانندگی می‌کنند؛ اما چند نفر راننده هستند؟

همه آشپزی می‌کنند؛ اما چند نفر آشپز هستند؟

همه می‌نویسند؛ اما چند نفر نویسنده‌اند؟


خلاصه اینکه برای نوشتن باید وقت صرف کنیم: هم محتوایی هم واژگانی هم ساختاری هم... .


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱۱:۴۲ ظهر

۱۴تیر۱۳۹۵

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۱:۴۴
محمدباقر

تا حالا از این زاویه به حق و تکلیف نگاه نکرده بودم!

اینکه هم حق و هم تکلیف دو روی یک سکه‌اند.


برداشت اول من:

اگر پدر تکلیفی در قبال منِ فرزند دارد، این تکلیف می‌شود حق من بر گردن پدرم.


برعکسش هم صادق است. یعنی اگر منِ فرزند در قبال پدرم تکلیفی بر گردن دارم، این تکلیف بر گردن من می‌شود حق پدرم.


برداشت دوم من:

در همین مثالِ تکالیف و حقوق پدر و فرزند، تکلیف و تعهد ثابت است.

اگر روزی در جایگاه فرزندی، حقی بر گردن پدر داشتیم

اکنون در مقام پدری، فرزندمان بر گردن ما حقی دارد.



نتیجه:

۱. هر تکلیفی که بر عهدهٔ دیگری است، حقی است برای دیگری: تکلیف ما در قبال همسایهٔ‌مان می‌شود حق همسایهٔ‌مان.


۲. قطعاً همان تکلیفی که ما در قبال دیگران داریم، دیگران نیز در قبال ما دارند.

مثلاً همان‌گونه که ما در قبال همسایهٔ‌مان تکلیف داریم، همسایهٔ‌مان نیز همان تکلیف را در قبال ما دارد.


پی‌نوشت:

۱. مایهٔ این کلام از سخنان استاد رحیم پورازغدی، در پیج اینستاگرام است؛ ولی ابتکار قلم از خودم!

۲. زبان دین زبان حق و تکلیف است.

۳‌. این‌گونه نوشتن برای من، هم تمرین خواندن است هم تمرین نوشتن.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۴:۰۲ ظهر

۱۳تیر۱۳۹۵

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۵ ، ۱۶:۴۳
محمدباقر

دوگانهٔ جنس و جنسیت را جدی بگیریم!

جنس همان مردی و زنی است؛ ولی جنسیت مردانگی و زنانگی است.

برخی از زیرمجوعه‌های موضوعات جنسی عبارت‌اند از:

غریزهٔ جنسی،

آلت‌تناسلی مرد و زن،

آمیزش،

بیماری‌های مربوط به رفتارهای پرخطر،

چند‌وچون نزدیکی.

 

پس فهمیدیم که موضوعات جنسی حول محور سکس هستند. اما بپردازیم به جنسیت! جنسیت مربوط به تکالیف و امتیازات مرد و زن و نیز پسر و دختر، در خانه و جامعه است.

 

مراقب باشیم به اسمِ موضوعات و مسائل جنسیتی، موضوعات و مسائل جنسی را به خورد ما ندهند.

 

اگر از همان کودکی به پسرها، پسربودن و به دخترها، دختربودن را القا کنیم،

اگر در انتخاب اسباب‌بازی‌ها و نوع پوشش پسران و دختران دقت کنیم،

اگر فرق خانه و جامعه را برای خودمان و نیز پسر و دخترمان مشخص کنیم،

اگر...

راحت‌تر با مشکلات و امور روزانه کنار می‌آییم.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۱:۲۵ بامداد

۱۱تیر۱۳۹۵

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۵ ، ۱۵:۰۰
محمدباقر

فرق هست بین عیب و نقص.


برای مثال بدن انسان را در نظر بگیرید.


اگر انسان دست داشته باشد ولی سالم نباشد. یعنی سوخته باشد، انگشت نداشته باشد، شکسته باشد، دایرهٔ حرکتی‌اش کامل نباشد و...

می‌گوییم این دست معیوب است.


اما اگر انسان اصلاً دست نداشته باشد، می‌گوییم این انسان ناقص است. یک دست ندارد.


پس

عیب یعنی داشتن ولی ناسالم و نامطلوب.

نقص یعنی نداشتن.


محمدباقر قنبری نصرآبادی

۸:۲۵ شب

۱۲تیر۱۳۹۵

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۵ ، ۲۰:۳۳
محمدباقر