- مامان کجا داریم میرویم؟!
- پیشِ بابا دخترم!
- آخه لباسهایم...
- آنجایی که میرویم نیازی به لباس نیست!
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۰۲:۵۳
۲آذر۱۳۹۶
- مامان کجا داریم میرویم؟!
- پیشِ بابا دخترم!
- آخه لباسهایم...
- آنجایی که میرویم نیازی به لباس نیست!
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۰۲:۵۳
۲آذر۱۳۹۶
- دخترک پس از نجاتیافتن در حومهٔ شهر: چرا نقابت را برنمیداری؟
- نجاتدهنده با لبخند نمکینَش: فقط میخواهم ادای قهرمانها را دربیاورم.
- پس ماجراجویی!
- شاید!
- شاید؟!
- شاید هم جزامیِ طاعونزدهای باشم که اگر نقاب نمیزدم، حاضر بودی بمیری و از من کمک نخواهی.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۲۳:۲۲
۱آذر۱۳۹۶
هر وقت به هر موضوعی برخوردید، اگر حوصله داشتید، تقسیمبندیاش کنید. حتی اگر براساس ساختههای ذهن شما باشد و اصلاً علمی نباشد. خودِ من بیشتر، موضوعاتی را تقسیمبندی میکنم که دغدغهام باشد یا زیاد به چشمم بیاید.
برای مثال جوک یا طنز را میتوان اینگونه تقسیمبندی کرد
۱. موضوع تمسخر: تمسخر اقوام، تمسخر لهجهها، تمسخر باباها، تمسخر مامانها، تمسخر دختر ایرانی، تمسخر پسر ایرانی، تمسخر شخصیتها (سیاسیها و بازیگران و اشخاص مشهور) که یا خودشان محل خندهاند یا سخنشان یا فعلشان و تمسخرهای مذهبی و دینی.
۲. قالبِ تمسخر: نوشتاری (در حد تیکهانداختن و داستانکها) و غیرنوشتاری (فیلمک، شکلک، عکس، صوتک، گیف و...)، کلامی و غیرکلامی که سوتیدادن در اینجا اتفاق میافتد.
۳. نحوهٔ تمسخر: دوربینمخفی و مزاحم تلفنی.
۴. زمان تمسخر: روزمره یا تصادفی یا بر اثر حوادثی که پیش میآید.
۵. تمسخرهای ادامهدار: پنپ، مورد بوده...، یک سریها هم هستند و... .
با این تقسیمبندیها به خودتان کمک میکنید تا دقیقتر و منظمتر موضوعات را پی بگیرید.
همچنین ذهنتان را وا میدارید که فعال بماند و شبیهِ گالری موبایلتان نشود.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۱:۱۲
۱آذر۱۳۹۶
دوستم دانشجوی دکتریِ جامعهشناسی در دانشگاه تهران است. میگوید زمانی که بلایی فراگیر میشود یا حادثهای همهٔ مردم را درگیر میکند، یافتنِ مقصر و انداختن تقصیرها به گردن او، بیخودترین اقدامِ ممکن میشود. بهخصوص که مقصرتراشی هم، معمول باشد.
این سخن، استثنا هم دارد. استثنایش بیماریها هستند. البته در بیماریها بهجای یافتن مقصر، در پی یافتن سرچشمهٔ بیماری هستیم.
چقدر این حرفش فارغ از بحثهای سیاسی، سیاسی است! آخر مقصر ریزگردهای خوزستان، مشخص شد یا نشد؟ در جلسهٔ سران سهقوه، مقصر چه کسی شد؟ در زلزلهٔ کرمانشاه چطور؟
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۷:۵۹
۳۰آبان۱۳۹۶
شده تا حالا کتابی بخوانی و نفهمی چه میخوانی؟!
همیشه عیب از شما نیست. بیشتر اوقات عیب از نویسنده و مترجم نابلد است...
میگویی نه؟ این مطلب را بخوان:
virastaran.net/a/12102
حالا که شما را به سرچشمه
رساندم، دیگر خیالم راحت شد.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۰۱:۴۶
۱آذر۱۳۹۶