تصمیم گرفتم بهجای پرسهزنیِ منفعل در کانالهای تلگرام، پرسهزنیِ فعال در وبلاگها را برگزینم.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۹:۴۳
۲۸مهر۱۳۹۶
تصمیم گرفتم بهجای پرسهزنیِ منفعل در کانالهای تلگرام، پرسهزنیِ فعال در وبلاگها را برگزینم.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۹:۴۳
۲۸مهر۱۳۹۶
قبول ندارم عبادت فقط خدمت به خلق باشد و صدالبته قبول ندارم فقط نماز و روزه باشد.
امربهمعروف و نهیازمنکر مخصوص حجاب نیست؛ ولی شامل حجاب هم میشود.
این دینی که یا دماغش بزرگتر است یا چشمانش یا دهنش اصلاً دین نیست!
شاید دسیسه باشد، شاید هم سلیقه یا شاید کجفهمی یا اصلاً مصلحت.
اگر بگویند دین فقط محرم است، پس دیگر چه نیاز به دیگر ماهها؟!
دین فقط محرم نیست؛ اما اگر از کردهها و نکردههایت پشیمانی، محرم را دریابی بردهای!
دین فقط حجاب نیست، حیا را هم درنظربگیر. اگر حیا را درنظر گرفتی و حجاب را رعایت کردی، امنیتش نوش جانت!
دین فقط ظاهر نیست. البته که حفظ ظاهر لازم است؛ اما کافی نیست.
دین هم بُعد فردی دارد که خودت را دریابی و بسازی و تلاش کنی،
هم بُعد اجتماعی دارد که سکوی پرتاب دیگران شوی تا همگی با هم به ریسمان الهی چنگ بزنید.
دین فقط محرم نیست؛ اما محرم فرصت خوبی است...
پن
متنش به دلم ننشست. شاید چندین بار ویرایشش کنم!
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۰۰:۲۹
۲۸مهر۱۳۹۶
میخواستم بگویم که اگر هدف و موبایل و اینترنت با هم جمع نشوند، ذهن ما میشود گالری موبایل.
انباشتهای از دورریزهای فضای مجازی که بیشتر منفعلت میکند تا فعال!
اگر نیمهٔ پر لیوان را بخواهی و مثبت بیندیشی، میشود انبانی از اطلاعات مفید که پراکندهاند و ناکارآمد؛ مگر به حسب تصادف به کارَت بیاید. پس باز هم منفعلی نه فعال!
پینوشت
منظور من فقط فضای مجازی نیست؛ بلکه هر فضا و محتوایی است که انسان را میخواند یا انسان آن را میخواند!
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۳:۱۶
۲۷مهر۱۳۹۶
هیچ راهی نیست که بیخیال واژهٔ باکلاس بشویم؟
مثلاً آخوند باکلاس، مهمانی باکلاس، خانهٔ باکلاس و... .
آخوند شیکپوش، خوشتیپ، خوشصدا، بهروز، روشناندیش و نه روشنفکر، باسواد، خوشبرخورد و کلی واژهٔ دیگر چه کم دارد از آخوند باکلاس؟
مهمانی پر زرق و برق، اعیانی، ساده و بیریا چه؟
خانهٔ خوشجا یا ماشینرو، دلباز، نقلی، خوشگل را ترجیح میدهی یا همان خانهٔ باکلاس را؟
این باکلاسی تنبلی ذهنی میآورد.
نمیگذارد حتی یک لحظه بیندیشی و بعد نظر بدهی. زود خودش را جلو میاندازد و به زبان میآید.
باکلاسی زبان فارسی را از دقت میاندازد و اصلاً کلیگوییِ محض است.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۵:۳۱
۲۶مهر۱۳۹۶
این جوک برای وقتتلفکشی است
و هیچ ارزش دیگری ندارد.
از امروز
بهجای بزنگید یا زنگ بزنید یا تماس بگیرید بگو
تماس حاصل نمایید یا تماس حاصل بفرمایید!
بهجای جلوگیری میکنیم یا خودداری کنیم
بگو
ممانعت بهعمل آورده میشود!
بهجای تشریف بیاورید یا گردِ هم آییم
بگو
حضور پیدا نمایید!
بهجای ثبتنام میکنیم
بگو
ثبتنام به عمل میآوریم!
آخر این چه ادبیات مزخرف و نچسبی است که به آن چسبیدهایم؟
استثنایش را هم در نظر بگیر.
اینکه در نامههای اداری لطفاً همان خر خودشان را برانید تا مبادا اقدامات لازم برای شما به عمل نیاید یا خدای ناکرده اقدامات لازم مبذول نشود!
پیشتر از بیاعتنایی شما به این ادبیات در متنهای غیراداری سپاسگزاریم.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۲:۵۷ظهر
۲۶مهر۱۳۹۶
در توئیترِ شخصی به اسم پاپیروس خواندم که هکسره را با لهجهٔ اصفهانی بخوانید؛ اگر درست بود، درست به کار بردید و اگر غلط بود استفاده نکنید!
مثلاً کوروشه کبیر غلط است چون کوروشس کبیر نداریم؛ اما خیلی خوبه درست است. چون میشود همان خیلی خُبِس!
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۲:۳۸ظهر
۲۴مهر۱۳۹۶
چقدر بد که تنهام.
چقدر خوب که نیستی!
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۹:۵۶
۲۳مهر۱۳۹۶
سلام
نمیدونم چرا باز برگشتم؛ اما باز برگشتم!
خوشحالم که هنوز پس از این وقفهٔ طولانی قلمم هنوز مینویسه.
+مگه قلم هم مینویسه؟!
-گیر نده دیگه خودم. لطفاً! مهم اینه که برگشتم دیگه!
از خودم الان پرسیدم چرا برای خطاب قراردادنِ خودم، باید یه جایی غیر از ذهنم و درونم را انتخاب کنم.
+خودم جواب بده دیگه؟
-مهم برگشتن بود... وگرنه مگه قلم هم مینویسه؟!
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱۷:۱۷
۲۳مهر۱۳۹۶
تا حالا در مطالبتان از واژههای شخص و فرد استفاده کردهاید؟ در علم حقوق این دو واژه قدری تفاوت معنایی دارند.
فرد در مقایسه با شخص معنای خاصتری دارد.
فرد برای انسانها بهکار میرود؛ ولی شخص هم برای انسانها به کار میرود و هم برای شرکتها و مؤسسهها.
اگر بنویسیم شخص حقیقی، منظورمان فقط انسانها هستند.
اگر بنویسیم شخص حقوقی، منظورمان فقط شرکتها هستند.
اگر بنویسیم شخص یا اشخاص، ممکن است منظورمان یا انسانها باشند یا شرکتها.
مگر در ادامهٔ جمله، قید صریح بیاوریم. مثلاً بنویسیم شخص حقیقی یا شخص حقوقی.
گاهی اوقات نیز ممکن است غیرمستقیم منظورمان را مشخص کنیم. مثلاً بنویسیم اشخاص برای ازدواج باید مشورت کنند.
مشخص است که شرکتها و مؤسسهها نمیتوانند ازدواج کنند و منظور شخص حقیقی است.
پس فرق است بین فرد و شخص.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۵:۲۳ صبح
۲۲تیر۱۳۹۵