برخی اتفاقها در جامعه، برنامهریزیشده رخ میدهند تا ارادهها را سست کنند و اعتمادها را از بین ببرند و نیز ترس و ناامیدی را به جان مردم بیندازند.
این دست اتفاقها روح اجتماعی را هدف گرفته است. وحشت بهوجود میآورند تا جامعه را به سوی اسارت و بردگی ببرند.
جنس این اتفاقها در هر جغرافیایی، متفاوت است. در جایی دستشان میرسد، سرها میبرند و خونها بهپا میکنند و آتشها میسوزانند.
در جایی دیگر دستشان نمیرسد؛ اما سنگها جلوِ پا میاندازند، عهدها میشکنند، دزدیها میکنند، خنجرها میزنند، مظلومنماییها میکنند و اعتقادها را با شبههها میآمیزند.
اما همهٔ این اتفاقها فقط اتفاقاند. این اتفاقها غافل از حسیناند! غافل از شوری که به دلها میاندازد و زنجیرها پاره میکند.
غافل از شعوری که متصلش میکند به حیات راستین و بردهها را آزاده میکند.
اگر این ساحران اطوار میریزند طوری نیست
عصا در دست اینک میرسند از طور موسیها
«محمدمهدی سیار»
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۲۲:۵۹
۲۹مهر۱۳۹۶