تلنگر یا طنز نمیدانم؛ دو دل بودم در بیانش!
دوستی دارم که میگوید اسلام را قبول ندارم؛ اما وقتی کوچکترین خطری را حس کند، طوری میگوید یا فاطمهٔ زهرا خودت کمک کن که فکر میکنی سالهاست به حضرتش ارادت دارد.
شاید حضرت زهرا سلاماللهعلیها غیر از اسلام است یا شاید هم، فرااسلامی است!
همین دوستم، به خیال خودش اسلام را نادیده میگیرد؛ اما به دستورات دین، دستکم در یاریرساندن به دیگران عمل میکند. حتی تا الان خوردن و آشامیدن را رها نکرده و اسراف نیز در کارش نیست.
او نمیداند که اسلام به این راحتیها دست از سرش برنمیدارد!
همین دوستم ممکن است نمازش را نخواند؛ اما از صمیم قلب نماز را انکار نمیکند. بعید نیست که روزی توفیقش شود نمازهای قضایش را ادا کند.
برای توبه تا پیش از مرگ فرصت هست. انشاءالله توفیق توبه نصیب او و من و همه شود!
گاهی وقتها در حرفهایش دقیقتر میشوم، آنهم درست وقتی که میخواهد از اسلام بگوید و تنفرش را بروز دهد. کلیدواژهٔ «این مسئولان» را زیاد بهکار میبرد.
بهنظرم از مسئولان و مسلمانان شاکی است؛ وگرنه ارادتِ ناخواستهاش را به اسلام بارها دیدهام.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۲۱:۱۳
۲۵آبان۱۳۹۶