تبِ زودگذر
اول a و b و c
اصطلاح تب زودگذر را شنیدهاید؟ اگر نشنیدهاید توضیحش را در ادامه میدهم. واژهٔ روح را هم که لابد شنیدهاید و به آن باورمندید. خب تا اینجا a و b را گفتم.
اما c، همان تنوعطلبیِ روح است.
دوم تعریفِ تکتک کلیدواژهها
تب زودگذر، موجهایی هستند که ناگهانی در اجتماع فراگیر میشوند. نشانهایی هستند که مردم از پیاش راه میفتند. اخبار یکی از تبهاست. مد و لباس یکی دیگرش. فلان بازیگر یا فوتبالیست نیز ممکن است تب باشد. اصلاً مهم نیست طرفدار باشی، حتی با دشمنی هم مبتلا شدهای؛ زیرا در دامی که پهن شده است، گرفتار شدهای.
چرا میگوییم تب؟ تب است چون یک مرتبه بالا میرود و مبتلایش را در خودش ذوب میکند. زودگذر است چون تبِ فریبندهٔ دیگری هماکنون در راه است و نمیخواهد مجالی به مبتلایان تب پیشین دهد.
منظور از روح، بُعد غیرزمینی انسان است. شنیدهاید که میگویند این خانه بیروح است یا رنگولعاب ندارد؟ نقش روح در جسم انسان همین رنگولعابی است که میگویند.
تنوعطلبی و کمالطلبی و زیباطلبی روح نیز زبانزد عاموخاص است: جسم هنگام گرسنگی به یک بشقاب و یک نوع غذا بسنده میکند؛ اما روح بهترین غذای ممکن را از لحاظ رنگ و عطر و شکل میخواهد و حتی از تنوع غذایی استقبال میکند.
سوم آگاهیدهی
حال بهجای تب، از کلیدواژهٔ خواسته یا میل استفاده کن. خواستهای که براساس نیاز روح است و این توانایی را دارد که چند روزی روح را سرگرمِ خود کند. باز به تفکر ادامه دهید و بیندیشید که چرا پس از مدتی خواستههای جدید و متنوع جایگزین خواستههای حوصلهسربرِ گذشته میشوند؟
چهارم لبّ کلام
اگر بگویم تنوع در تبهای زودگذر سیگنالهایی است که برای روح میفرستند تا روح را از مسیر تعالی خارج کند، پربیراه گفتهام؟ اگر بگویم میخواهند با این کار روح را مشغول و حتی تسخیر کنند، بهاشتباه سخن گفتهام؟ اگر بگویم ابتدای سرگردانی و افسردگیِ روح دقیقاً ابتدای رسیدن به این موجهاست و تسلط بر آن، یاوه گفتهام؟ اگر بگویم این روح سرِ سازگاری با این موجها را ندارد، حتی اگر خودش هم نداند و فقط در خالقش آرام میگیرد، فلسفه بافتهام؟
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۰۴:۲۱
۷آبان۱۳۹۶