سودای جوانی
يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۵۳ ب.ظ
کمان شد سرو
نه از پاییز
نه از سرما
که از زیبایی روی پریرویی
چه قد خم کرد
حواسم نیست
که قدری این هوا سمی است
کمان شد سرو
و در چلّه
قد رعنا و سرسبزش
چه عزمش جزم رفتن شد
و دولت در کمان در شد
هوا پر مه
و تیری در دل ظلمت
نبودش اختیار اما
دلیری نه جسارت کرد
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۸:۲۱ صبح
۸آذر۱۳۹۳
۹۵/۰۳/۲۳