سلام
انشاءالله منتظر خبر خوش هستم!
دعام کنید...
تا حالا در مطالبتان از واژههای شخص و فرد استفاده کردهاید؟ در علم حقوق این دو واژه قدری تفاوت معنایی دارند.
فرد در مقایسه با شخص معنای خاصتری دارد.
فرد برای انسانها بهکار میرود؛ ولی شخص هم برای انسانها به کار میرود و هم برای شرکتها و مؤسسهها.
اگر بنویسیم شخص حقیقی، منظورمان فقط انسانها هستند.
اگر بنویسیم شخص حقوقی، منظورمان فقط شرکتها هستند.
اگر بنویسیم شخص یا اشخاص، ممکن است منظورمان یا انسانها باشند یا شرکتها.
مگر در ادامهٔ جمله، قید صریح بیاوریم. مثلاً بنویسیم شخص حقیقی یا شخص حقوقی.
گاهی اوقات نیز ممکن است غیرمستقیم منظورمان را مشخص کنیم. مثلاً بنویسیم اشخاص برای ازدواج باید مشورت کنند.
مشخص است که شرکتها و مؤسسهها نمیتوانند ازدواج کنند و منظور شخص حقیقی است.
پس فرق است بین فرد و شخص.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۵:۲۳ صبح
۲۲تیر۱۳۹۵
«قیاس اولویت»، اصطلاحی است در اصول فقه.
من این قیاس را با این مثال، به ذهنم سپردهام.
دربارهٔ احترام به پدر و مادر، خداوند تأکید میکند که به آنها حتی «اُف» هم نگو!
اُف، کوچکترین و ناچیزترین توهینِ ممکن به پدر و مادر است.
حالا اگر شخصی بپرسد آیا میتوان
سرشان داد زد؟
کتکشان زد؟
فحششان داد؟
و... .
جواب قطعاً منفی است.
قیاس اولویت ناچیزترین و کمترین میزان را در نظر میگیرد تا مُکَلَّف یا مخاطب به تکلیفش پی ببرد.
مثالی دیگر:
اینجا آهسته نفس بکش!
یعنی کوچکترین صدایی از خود تولید نکن.
حالا اگر شخصی پرسید آیا میتوانم حرف بزنم،
باید کمی به عقلش یا توجهش شک کرد.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۵:۳۱ عصر
۲۱تیر۱۳۹۵
این بار برای دلم مینویسم! همین چند خط کافی است برای آتشزدن به این وجود.
مستند ملازمان حرم همین الان تمام شد.
دوباره بدجور هوایی شدم.
چقدر فرق است بین جوگیرشدن با شوری که پشتش شعور است.
جوگیر نیستم؛ اما دوست دارم شایستهٔ این شور و شعور باشم.
برای دوستانتان آرزوی شهادت کنید!
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۷:۵۸ عصر
۲۰تیر۱۳۹۵
به نقل از استاد کاراتهٔ بنده:
همیشه وقتی کف خیابان راه میروی، چشمهایت جلوتر از خودت راه بروند.
رعایت همین نکته یعنی استادشدن در دفاعشخصی!
آخر کلاس هم این را گفتند:
وقتی مجبور میشوی از کنار خیابان عبور کنی، سمتی را انتخاب کن که ماشین و موتور از روبهروی تو در حال گذر باشند.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۶:۵۷ صبح
۲۰تیر۱۳۹۵
«معاون عربیافریقاییِ ایران»
که در اخبار میگویند کیست؟
معاونی دو رگه که هم عرب است و هم افریقایی ولی برای ایران کار میکند
یا
معاون امور ایران در کشورهای عربی و افریقایی
یا
معاون ایران در امور کشورهای عربی و افریقایی
یا
معاون امور ایران و حقوق بشر در مسائل موجود در کشورهای عربی و افریقایی
یا
معاون...
خلاصه میخواستم بگویم فشردهگویی این دردسرها را هم دارد!
حالا خودتان عنوان صحیح برای این معاون عربیافریقایی ایران پیدا کنید!
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۲:۴۸ بامداد
۱۹تیر۱۳۹۵
این دو جمله را بخوانید:
۱. درست است که مرد حرف آخر را میزند؛ اما قبلش باید با همسرش مشورت کند.
۲. درست است که مرد باید با همسرش مشورت کند؛ اما حرف آخر را مرد میزند.
جدا از تفکرات خاص و بیاساس فمینیستها و جدا از تفکرات روشنفکران و جدا از استثناهایی که بر این دو جمله وارد است، میخواستم بگویم که
چقدر این دو جمله اطلاعات غیرمستقیم به ما میدهد:
برای مثال
۱. گوینده در جملهٔ اول، تثبیتکنندهٔ جایگاه زن در خانواده است.
۲.گوینده در جملهٔ دوم، تثبیتکنندهٔ جایگاه مرد در خانواده است.
همچنین در گفتار، میتوان چاشنی لحن را به این دو جمله اضافه کرد و جایگاه خود را ذلیلانه یا قاطعانه به دیگران اعلام کرد.
محمدباقر فنبری نصرآبادی
۱۲:۰۸ بامداد
۱۹تیر۱۳۹۵
معنی این جمله را شما بگویید!
این پسر گل به جای باباش گوسفندها را برده به چرا.
البته گوینده نیتش پاک بوده. میخواسته بگه:
این پسر گل برای کمک به باباش، گوسفندها را برده به چرا.
مراقب اینگونه گفتنها و نوشتنها باشیم.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۲:۳۴ بامداد
۱۸تیر۱۳۹۵
شما هم تا حالا به لامپهای فسفریرنگ دقت کردید؟ در سرویسهای بهداشتی، به خصوص در پارکها بسیار استفاده میشوند.
این لامپها در کل با اعصاب و روان بازی میکنند. هم روشن هست هم نیست.
به خصوص بازتاب نور این لامپها روی سنگ و سرامیک و کاشی اصلاً تحملکردنی نیست.
میگویند به صرفهتر هستند و صدمهنزدنشان به محیط زیست یکی از مزایای این نوع لامپهاست. حتی طول عمرشان مثالزدنی است.
خیلی در لامپ تخصص ندارم و تمام این ویژگیها را فقط شنیدهام.
دوستی دارم که خواندن و نوشتن بلد نیست؛ اما از لحاظ فنی و تجربی غولی است برای خودش.
میگفت که دوستان اهل عمل زیر نور این لامپها نمیتوانند عملیات انجام بدهند.
چه دلیل قانعکنندهای بود!
به نظرم شاید رگ دست یا اصلاً خود مواد را نمیتوانند ببینند.
شاید هم هر چه بزنند تا بخواهند بروند بیرون، همهاش میپرد!
شاید هم نمیتوانند زیر نور این لامپ کیف کنند.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۱:۲۶ بامداد
۱۸تیر۱۳۹۵
نعمت و رحمت هر دو از الطاف خدا هستند؛ اما با هم متفاوتاند.
این مثال تفاوت بین نعمت و رحمت را روشن میکند: میگویند پسر نعمت است و دختر رحمت.
خداوند برای نعمتش بازخواست میکند؛ ولی برای رحمتش خیر.
محمدباقر قنبری نصرآبادی
۷:۵۰ عصر
۱۷تیر۱۳۹۵